تیک تاک های یک چپ دست
I may be LEFT HANDED but I'm Always Rightتیک تاک های یک چپ دست
I may be LEFT HANDED but I'm Always Rightدرباره من
............I may be LEFT HANDED but I'm Always Right
ادامه...
پیوندها
- یادداشت های دختر متولد آذر
- نوشته ای در قـوطی کبریت
- میرزا نفهم الدّین مشهدی
- تانزانیا بدون مایونز و اژدها
- حرفهای شاید بی پردۀ
- برگ برگ تقویم زندگی
- اپــیــــزویـــد ســــــوٍّم
- دارم نفس می کشم
- زنی که منـــ باشـــم
- روزهای زندگی من
- تراژدی های شبانه
- خاطرات یک عاقد
- سوگـند نـوشتـه
- بوسه های تلخ
- زندگی پیچکی
- یک من دیگر
- هویجوری !!
- آقای بنفش
- طلیعه ادب
دستهها
چسبونک ها
سال نو تابلوی کائنات تولد دونفره جات هویج چپ دست+ یک بادمجون دوستانه ای روزگار قدیما سوتی پرسپولیس امتحان سیالات سلام امتحاناتجدیدترین یادداشت‌ها
همه- نتیجه تابلو کائنات سلام .بچه های با صفای بلاگر .دوست های قدیمی وحتی در مورد بعضی ها دوستای سابق . حال احوالتون چطوره ؟کجا هستین ؟چه میکنین...
- سلامی چو بوی خوش بی وفایی این اطراف هنوز کسی زندگی میکنه یا مثل من بی وفا شدین ؟ خدا از این تلگرام نگذره که ما فرهیختگان رو هم از اینجا دور کرده...
- خاطره بازی رفتم سر وقت وبلاگ قدیمم پست هاش و نظراتشو و از اون طرفم یه سر وبلاگ های دوستان قدیم و خلاصه یه گشتی توی گذشته نچندان...
- سه ماهه گی مارال خانم سلام امروز نه یعنی دیروز نی نی مون سه ماه ش کامل شد خیلی زود گذشت مثل برق هیچی دیگه همین دیگه فرصتی بیش از این نیست تا...
- سال نو مبارک سلام سال نو رو به همتون تبریک میگم امیدوارم سال خوبی رو پیش رو داشته باشید . من هنوز هستم ها اینجا گرچه کم رونق شده ولی...
- +BHCG دســـــت جـــــیـــــغ و هـــــــورای بــــلـــنــــد She is pregnant
- صرفاً جهت حضور همینجوری گفتم فقط یه سلامی عرض کنم
- 21 شهریور94 هیچی دیگه عروسیه دیگه . دســــــــت و جـــــــــیغ و هـــــــــــورا
- نمردیم و سرمون هم شکست هیچی دیگه قرار شد شهریور عروسی بگیریم ،و واسه خونه هم قرار شد طبقه پایین رو بازسازی کنیم، هر چند که اصلاً دوست نداشتم...
- شاید به اندازه ی یک میلیون و پانصد هراز تومن یادم نیست که جریان ترم اول دانشگاه و اون شهریه اضافه ای رو که ازمون گرفته بودن رو براتون تعریف کردم یا نه اگه تعریف...
بایگانی
- شهریور 1398 1
- دی 1396 1
- آذر 1395 1
- آبان 1395 1
- فروردین 1395 1
- آذر 1394 1
- مهر 1394 1
- شهریور 1394 1
- خرداد 1394 1
- اردیبهشت 1394 1
- فروردین 1394 2
- اسفند 1393 3
- بهمن 1393 1
- دی 1393 1
- آذر 1393 2
- آبان 1393 2
- شهریور 1393 1
- مرداد 1393 3
- تیر 1393 2
- خرداد 1393 1
- اردیبهشت 1393 3
- فروردین 1393 15
- اسفند 1392 18
- بهمن 1392 20
- دی 1392 11
آمار : 39284 بازدید
Powered by Blogsky
آمدیم نبودید
یه زمانی هم مد بود ملت میرفتن خونه ی هم وقتی کسی خونه نبود
روی در حیاط یا روی یه تیکه کاغذ می نوشتن آمدیدم نبودید.
بعد نکته ی جالبش اینجا بود که اسمشون رو هم نمی نوشتن
چپ دست
سه‌شنبه 12 فروردین 1393 ساعت 17:01
با تشکر ازفرد ایده دهنده
من هسدم وایستید
مام که همیشه بودیم تُف تُفی :|
عی بابا هیج جا نمیرفتین که خونه نباشین؟ :|
ولی من یادمه اسمشون رو مینوشتم مثلا مینوشتن:
دایی مهدی اینا
یا خواهر کوچیکه اینا :)))
فامیلا و دوربری های ما که اینطوری نبودن
فقط فامیلای مامانت میومدن؟
من یه بار رو دیوار خونه که کنتکس بود، با برگ درخت(که رنگ میدهد بدجور هم میدهد) رو دیوار نوشتم مامان من اومدم نبودی رفتم خونه مامان اکرم، زیرشم گنده نوشتم ویرگول...آقا کل محل مارو سوژه کرده بودن مدتها:دی
دست گُلت درد نکنه واقعاً
آمدید
نبودید
رفتیم
:دی
بعد اونوخت چطوری ما خودمون اومدیم بعد خودمونم نبودیم
ما هر وقت میرفتیم خونه ی عموم خونه نمیبودن
یه کاغذ مینوشتیم بعد از لای در مینداختیم تو
آمدیم نبودید راستشو بگو کجا رفته بودید
دلم واسه این دهه 90 ها می سوزه کلا خاطره ماطره ندارن .
آره واقعاً
آقا اشتبا تایپی بود
آمدیم
بعله
اتفاقا یکی از همین روزا رفته بودیم بیرون
خواستم کلید بزنم درب که بلند گفتم" آمدیم نبودید".همه گفتن کیــــــــ
گفتم هیشکی بابا
آره