تیک تاک های یک چپ دست

تیک تاک های یک چپ دست

I may be LEFT HANDED but I'm Always Right
تیک تاک های یک چپ دست

تیک تاک های یک چپ دست

I may be LEFT HANDED but I'm Always Right

شب امتحان

معمولاً رسم بر اینه که شب امتحان دانشجو ها تا صبح بیدارن و خر خونی میکنن.

ولی ما امشب بجای این کارا با بروبچ رفتیم بیرون و تو شهر یه دوری زدیم 

اینقدر هم حله حوله خوردیم که فکر کنم تا دو روز نتونیم غذا بخوریم 


پ.ن: جای شما خالی 

پ.ن2: فردا امتحان ریاضی داریم 

استاد دوست داریم :))

همین چند دقیقه قبل موقع نظر گذاشتن واسه وبلاگ استادم سوتی دادم یادم رفت

 آدرس وبلاگم رو از قسمت نظرات پاک کنم .

به این وسیله از استاد محترم تقاضا دارم به روی خودشان نیاورند 

البته ناگفته نماند بنده با استاد محترم روابطمان حسنه است 

ولی خب هرچه باشد جزء دوستان دنیای واقعی هستند و سیاست

 این وبلاگ ارتباط با دوستان مجازیست 

حال گیری

یعنی این که همه ی دوستان امتحاناتشون تموم شده یا آخریشه 

ولی امتحانات من تازه 30 ام شروع میشع 

فقط برای ما جیزه

واقعاً برای خودم متأسفم همچین دولتی دارم :  که وزیر فرهنگ و ارشادش ادعا میکنه

 که سه ساله عضو فیسبوکه و زیر امور خارجه ش هم که فِرط و فِرط فیسبوک شو آپ میکنه .

بعد طبق تصمیم  شورای عالیه نمیدونم چی چی ، استفاده از فیسبوک 

جزء مصادیق مجرمانه حساب میشه و برای مردم فیلتره .



یه برف هم نداریم

امسال فکر کنم اینجا طلسم شده ، همه جای ایران برف  میاد و اینجا 

فقط"سوز میه" ترکی نگفتم ها ، مشدی بخونیدش 

اصن باورن چندانی هم نیومده.خدا تابستون رو بخیر کنه.

قدیما وقتی خدا یه نعمت رو از قومی میگرفت ، مردم اولین فکری که میکردن این بود

 که کجای کاری بندگیشون میلنگه و زود شروع میکردن به دعا و سنا .

حالا کاری به برف و بارون اینا ندارم ، ولی فکر میکنم کار بندگیمون این روزا خیلی میلنگه 

 اول و بیشتر از همه خودم.

توی این دهه  ی کاملاً  میشه دید که دین توی جامعه روز به روز کم تر شده  

الان هم کار به جایی رسیده که کسیتوی شبکه های اجتماعی اگه کلمه ای

 از دین حرف بزنه بایکوت میشه و کلی هم بد و بیراه مثل نقل و نبات به سرش میریزه.

بهش مگین "عرزشی" و به چشم یک تروسیت القاعده بهش نگاه میکنن.

کار بجایی رسیده که شخصی شرافت تن فروشی رو از معلمی بیشتر دونسته.

کار به جایی رسیده که متر روشن فکری دوری و نزدیکی به دین داریه 

هرچه دور تر روشن فکر تر، و این حتی توی رفتارمقامات  دیده میشه .


یه سر به مسجدا بزنید ، پر شده از پیر مردها و پیر زن ها، ببینید چند جوون هست؟

یه سر به صفحه های فیسبوک و توئیتر و پلاسمون و... بزنم ببینم اوضاعتش چطور 

خلاصه که کارمون خیلی میلنگه

ولی باز هم یکی اون بالا هست که خیلی مهربونه

اندر احوال امتحانات

آقا سیالات بیخود اسمش به بدی در رفته ، این ترمو دینامیک دهن همه رو سرویس کرده ، اصن باید هم محاسبات یاد داشته باشی هم فلسفه 


فرداش نوشت: گند زدیم به امتحان ترمو ، دوشنبه بوش بلند میشه 

تموم شدن کودکی

مثل اولین باری  تنهایی میری ثبت نام مدرسه

مثل وقتی که دیگه کسی کارنامه تو امضاء نمیکنه

مثل اولین بارکه آرایشگر واست خمیر ریش میزنه  

مثل اولین باری که خودت پول درمیاری

مثل اولین ماهی که دیگه پول توجیبی نمیگیری 

مثل آخرین جشن تولد

مثل رفتن به عروسیه دوست دبستانت

مثل وقتی بهت میگن دیگه باید از خونه بری 

مثل اولین تار موی سفید


تناسخ

 مدتیه میبینم بین دوستان زیاد حرف از تناسخ میشه ، حالا گاهی شوخی گاهی جدی .بعضی ها حتی بهش اعتقاد هم دارن . توی ادامه مطلب نظر اسلام رو در مورد تناسخ نوشتم و من دیگه حرفی ندارم (اسمایلی فامیل دور ) ادامه مطلب ...

وقتی یک ملت جنبه ی تکنولوژی را ندارند

سایت گل یه خبر زده که خداداد عزیزی گفته محبوبیت تراکتورسازی کم تر از پرسپولیس و استقلاله

 و تعداد هواردارنش به این دوتا تیم نمیرسه .

بعد برادران دلاور ترک ریخت ریز این پست شروع کردن بد و بیراه گفتن به خداداد.

این که این کارشون کمال بی فرهنگیه بماند .

من موندم چرا اصلاً اینا عصبانی شدن ، آخه چطور تعداد طرف دارای خودشون 

رو با پرسپولیس و استقلال مقایسه میکنن، این دیگه مثل روز روشنه

 طرفدارشون کم تره،فقط ترک ها طرفدار تراکتورسازین دیگه.

یکیشون حتی ادعا کرده بود که 30 میلیون از جمعیت ایران ترکه !!!!!

آخه چرا همچین کارایی میکنید خب؟ وجهه ی ترکا رو خراب میکنن اینجور آدما .

مثل همون هایی که موقع جریان پایان دنیا ریخت تو پیج ناسا یا اونایی که بعد 

قرعه کشی جام جهانی ریختن تو پیج مسی و پیج لیما(همون مجریه زن) و به همه 

بد و بیراه گفتن و وجه ی ایران رو خراب کردن، واقعاً این چه مرضی ه افتاده تو ملت ؟

اندر احوالات امتجانات

امروز امتجان سیالات داشتم، بعد برگه رو که گرفتم تا نیم ساعت هنگ بودم 

با این که تموم راه حل ها رو یاد داشتم، وقتی هم نوشتم توی یه

جاهایی یه سوتی هایی داده بودم در حد اول دبستان که چندتا شو آخر کار متوجه شدم

معلوم نیست چندتا شو هم متوجه نشدم؛ کلاً توی امتحانای این ترم با این که تموم 

جواب ها رو بلد بودم ولی یه سوتی های بچه گانه ای دادم که استادا حرصشون دراومده بود

میگن تو که اینا رو یاد داری بعد یه چیزایی رو گاف میدی که اون خنگای کلاس هم نمیدن.

به نام ایزد که هستی ز او برخیزد


سلام  ،زین پس  صدای منو از بلاگ اسکای میشنوید.
هر چند دل کندن از وبلاگ قبلیم بعد از حدود 6 سال سخت بود ولی کاری بود که باید قبل تر انجام می شد .
الان اینجا احساس آزادی میکنم ، دیگه از آدمای واقعی خبری نیست ، همه دوستای مجازی هستند،
شاید اینجا بتونم بدون رتوش چیز بنویسم .
احتمالاً بازدید وبلاگم خیلی کم تر بشه (البته قبلاً هم همچین زیاد نبود:دی) ولی خب اشکال نداره ارزشش رو داره .

پ.ن: قالب رو سر فرصت باید تغییر بدم ، فعلا هنوز زیاد باسیستم کدهای اینجا آشنا نیستم.