شانس هم نداریم ؛خیال میکردم یه دوسال از دستش راحتم
هویج آموزشیش تموم شده ؛بقیه سربازی شو افتاده مشهد.
محل خدمتش هم زیاد از خونه دور نیست و این یعنی آرامش پَر
آخه گوگل جان رو چه حسابی اون بنده خدایی رو که این متن
(قصه من و خاله باحجابم من و خاله برگشتیم آمدیدم خانه واسه مدارکش)
رو سرچ کرده فرستادی وبلاگ من ؟
اصن بشین یه کم فکر کن خوب .البته من که میدونم اینا همش کار عامریکاست ها
پ.ن: حالا واقعاً اون بنده خدا دنبال چی میگشته ؟